زیباترین هدیه تولدم...
امروز ۵ بهمن ماه ۸۹ .. دقیقا ۵ روز بعد از تولدم فهمیدیم که موجودی کوچیک مهمون دل ما شده.. صبح من و بابایی رفتیم آزمایشگاه .. عصر وقتی بابایی از سر کار برگشت رفتیم جواب آزمایش رو بگیریم.. خودم تنهارفتم ت و آزمایشگاه بابایی تو ماشین نشسته بود.. وقتی جوابو گرفتم اولش خلی شوکه شدم چون اصلا انتظار اومدنتو نداشتم.. ولی بعد با خوشحالی اومدم پیش بابایی میخواستم به بابایی بگم هیچ خبری نیست .. ولی خنده ام گرفت و نتونستم جلوی خودمو بگیرم و بهش خبر اومدن تو رو دادم بابایی هم خیلی ذوق کرد وخوشحال ...
نویسنده :
مامان امیر علی
1:18